مهرادمهراد، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
حسامحسام، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات

شیطون شدن گل پسرمون

1397/9/26 14:55
نویسنده : مامان مهتاب
130 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی امروز 3ماه 19 روز که از باهم بودنمون میگذره خیلی خوشحالم که تورو دارم عزیزترینم..

این روزا فقط دستت تو دهنته هر چیزی گیر میاری می کنی تو دهنت ..گوشه ب بالش ..لبه ی پتو ..سرتو برمیگردونی و تشکتو لیس میزنی اما به سختی شیر میخوری گاهی وقتا دوتادستت میکنی دهنت و چنان ملچ مولوچی میکنی که دل ادم اب میره 

گل پسرم وزن گیریت اومده پایین تا پایان 3ماهگیت خوب بودی شده بودی 6کیلو اما تا امروز وزنت زیاد بالا نرفته .شیر خودمو میخوری به بابات گفتم شیر خشک برات بخره ولی متاسفانه قبول نکرد ...اما خیلی بازیگوش شدی شیر نمیخوری نمیدونم چه کارت کنم..فردا میرم پیش دکتر نگرانتم مامان اما نمودارات تا حالا خوب بودن

پسر شیطون مامان وقتی میخوام پوشکتو عوض کنم نمیدونی چجوری پاهاتو تکون میدیا منم فقط قربون صدقه ات میرم حسام جان مامان خیلی دوستت داره شدی همه ی وجودم شبها یه خواب بی استرس ندارم همش بلند میشم نگاهت میکنم که خدایی نکرده پتو از روت نیوفتاده باشه دیگه بزرگتر شدی و خوابت بهتر شده چند روز دیگه باید واکسن 4 ماهگیتو بزنی و من الان ناراحت و نگران اون روزم....

دلم میخواد زودتر به غذا خوردن بیوفتی شاید حریره و فرنی رو بهتر از شیر خوردی مامانی...هیچ وقت این روزای باهم بودن رو فراموش نمیکنم همیشه عاشقتم پسرم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خاطرات می باشد