مهرادمهراد، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره
حسامحسام، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات

واکسن 4 ماهگی

1397/9/26 15:56
نویسنده : مامان مهتاب
206 بازدید
اشتراک گذاری

پسر مامان بالاخره از استرس واکسن 4 ماهگیت در اومدم 21دی ماه همراه بابایی بردمت مرکز بهداشت واکسنتو زدیم قبل رفتن بهت قطره استامینوفن داده بودم ..بعد زدن واکسن رفتم خونه عزیز صغری همش منتظر بودم مثل واکسن قبلیت جیغ وداد راه بندازی و گریه کنی ولی ماشاالله پسرم بزرگ شده ..مرد شده این سری فقط غر میزدی و یکم نا ارومی میکردی ..الهی قربونت برم پسرم ولی تا دو شب تب داشتی وزنت بالا نرفته این ماه 6.5 کیلو بودی من خیلی ناراحتم که درست شیر نمیخوری اما همش تا داریم یه چیزی میخوریم تو دهن ما نگاه میکنی و اب دهنت میوفته...

از ماه اینده دیگه غذای کمکی رو شروع میکنم وااااای که چقد بابت این قضیه خوشحالم ....این روزا همش منو تو باهم این ور اون ور هستیم زندگی که نداریم همش زلزله میاد مامان منم میترسم با تو توی خونه خودمون بخوابم یا همش پیش عزیز صغری میخوابیم یا عزیز فاطمه پسرم ..ایشالا این روزا زود بگذره .. راستی 4ماهگیت مبارک حسام جان .. عشق بابا...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خاطرات می باشد